آسیب های اجتماعی در روایات «میزان الحکمه» (1)

نويسنده:احمد حیدرنام
منبع : راسخون




مقدمه :

در هر جامعه ای مفاهیم مقدس و قابل احترامی وجود دارد که از آنها به ارزش اجتماعی یاد می شود. مثل آزادی ، عدالت، دوستی، علم و .... مردم برای حفظ زندگی اجتماعی خود مجبورند از این ارزشها پیروی کنند. مسئولین حکومتها برای وادار کردن افراد به رعایت این ارزشها از ابزارهای گوناگونی استفاده می کنند تا جامعه در مسیر خود حرکت کند به اهداف عالیه خود برسد.
اگر فردی در یک جامعه مخالف ارزشهای اجتماعی عمل کند و دست به ناهنجاریهایی بزند در اصطلاح جامعه شناسان می گویند او دارای انحراف یا کجروی اجتماعی شده است. برای کجروی و انحراف اجتماعی تعریفهای گوناگونی ذکر شده است که ما به ذکر یک تعریف بسنده می کنیم: «کجروی اجتماعی به یک مفهوم رفتاری اطلاق می شود که به طریقی با انتظارهای رفتاری مشترک اعضای یک جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد جامعه آنرا ناپسند و نادرست می دانند.» (1)
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیبهای اجتماعی بسیار رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند، تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند. آسیب شناسی اجتماعی در واقع مطالعه بی نظمیها و آسیبهای اجتماعی همراه با علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز شیوه پیشگیری و درمان این پدیده ها به انضمام مطالعه شرایط بیمارگونه اجتماعی است؛ زیرا خاستگاه اصلی تبهکاری را باید در کلّ حیات اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد.
ناسامانیهای اجتماعی ـ اقتصادی از قبیل فقر، تورّم، بیکاری و ... و دیگر عواملی که موجب «محرومیّت» می شوند، زمینه مناسبی را برای انواع مختلف آسیبهای اجتماعی مثل: سرقت، اعتیاد، تکدی گری و ... فراهم می آورد.
حال با توجه به شناخت انحرافات و علل پیدایش آنها، متولیان حکومت و جامعه باید راه حلّ مناسبی برای این آسیبها پیدا کنند تا بتوانند با برخورد مناسب مانع از رشد این آسیبها شوند و با رفع این آسیبها جامعه را به مدینه ای فاضله تبدیل نمایند.
در جامعه اسلامی، که ما آن را کاملترین دین می دانیم نیز؛ این آسیبها اولاً به طور کلّی بیان شده و ثانیاً راه حلهای مناسبی برای آن قرار داده است که بتوانیم این آسیبها را برطرف نماییم.
برای این کار ما باید به کتاب آسمانی خود ـ قرآن ـ مراجعه کنیم و برای دریافت مفهوم واقعی آیات، باید به احادیث ائمه معصومین علیهما السلام مراجعه کنیم. حدیث؛ دومین مصدر تشریع است که پس از قرآن بیشترین نقش را در پی ریزی معارف و احکام دینی و شکل گیری و بالندگی علوم اسلامی ایفا کرده است. حدیث، میراث ماندگار معصومان است که کنار ثقل اکبر ـ قرآن ـ سعادت و رستگاری اتسان را تضمین می کند. پیشوایان معصوم علیهم السلام مسلمانان را به فراگیری، مذاکره، فهم، حفظ و نشر حدیث ترغیب بسیار کرده اند و همین، رونق این دانش را سبب گشته است و بی گمان مسلمانان جز با بهره گرفتن از این دو میراث نمی توانند به چشمه گوارای علوم اسلامی دست یابند.
تلاش عالمان و محدّثان و حافظان حدیث در طول تاریخ اسلام در خور تقدیر و تکریم است، آن بزرگواران رنج فراوان ثبت و حفظ حدیث و تنظیم آن را بر خود هموار ساختند و در حراست و نگهداری این میراث گرانقدر نبوّت و امامت کوشیدند.
از جمله کتب حدیثی معاصر که امروزه کاربرد فراوانی در زندگی روزمره دارد. کتاب شریف میزان الحکمة است. این اثر گرانسگ و ارزشمندی است که به همّت بلند و تلاش مستمر جناب حجّة الاسلام و المسلمین محمّدی ری شهری فراهم آمده است، با بهره گیری از ترتیب و نظم الفبایی، موضوعی، محققان را به سوی آیات قرآن کریم و احادیث شریف پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان معصوم علیهم السلام در منابع شیعی و اهل سنت رهنمون می سازد.
در این تحقیق ما با استفاده از این کتاب شریف تعدادی از احادیث را که آسیبهای اجتماعی و راه-حلهای پیشگیری و درمان آن را از زبان ائمه معصومین بیان نموده است، بررسی می کنیم.
در اين بررسی آسيب هاي اجتماعي را به چهار گروه تقسيم نموده ايم:

فصل اوّل: آسيب هايي كه به واسطه مال در جامعه پدید می آید.

مقدمه فصل: اوّل

یکی از مهمترین عواملی که انسانها را دچار آسیب و انحراف می کند مسائل اقتصادی است که حبّ او انسان را به هلاکت می اندازد.
ما در این فصل سعی کردیم بعضی از موضوعاتی را که پیرامون مال و مفاسدی که می تواند برای انسانها ایجاد کند، بیان نموده ایم، نظیر ولخرجی، احتکار، ربا، رشوه، قمار، فقر و طمع.
البته موارد زیادتری هم در کتاب شریف میزان الحکمة وجود داشت که ما به همین موارد بسنده کردیم.

1- ولخرجي(2)«التّبذیر»

1661-هر كه به ولخرجي افتخار كند با تهيدستي خرد و خوار مي شود.

2- احتكار(4)«الاحتکار»

4177-كسي جز گنهكار دست به احتكار نمي زند.
4178-به رنج افكندن خود براي احتكار از خصلتهاي ابلهان است.
4188-چه بد بنده اي است محتكر! اگر خداوند متعال قيمتها را كاهش دهد او اندوهگين مي شود و اگر گران كند شاد مي گردد.
4189-محتكران و آدم كشان در جهنم هم رديف و همدرجه اند.

3- ربا (5)«الرّبا»

6889-خداوند ربا خوار و ربا دهنده و كاتب و گواهان آن را لعنت كرده است.
6897-ربا خوار از دنيا نرود تا آنكه شيطان ديوانه اش كند.
6909-در پاسخ به سؤال از علت تحريم ربا: تا اين كه مردم از احسان كردن به يكديگر دريغ نورزند.
6912- الامام علي(علیه السّلام) : « معاشر الناس الفقه ثم المتجر، والله للربا في هذه الامة اخفي مِن دبيب النمل علي الصفا»
اي مردم! ابتدا احكام‏، سپس تجارت! به خدا قسم كه ربا در ميان اين امت ناپيداتر از حركت مورچه بر روي تخت سنگ سياه است.
6922- الامام الصادق(علیه السّلام): «لما بلغه ان رجلا كان ياكل الربا و يسميه اللباء: لئن امكنني الله لاضربن عنقه»
وقتي به امام خبر رسيد كه مردي ربا خواري مي كند و اسم آن را « اللباء » مي گذارد: اگر خداوند مرا بر او چيره گرداند گردنش را خواهم زد.
ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا بترسید و اگر مؤمن هستید، از ربا هر چه باقی مانده است رها کنید و اگر چنین نکردید با خدا و رسول او اعلام جنگ دهید و اگر توبه کنید اصل سرمایه از آن شماست در این حال نه ستم کرده اید و نه ستم دیده اید.

4- رشوه (7)«الرّشوه»

7261- از رشوه گرفتن دوري كنيد كه بي گمان كفر محض است و رشوه گير بوي بهشت را استشمام نمي‌كند.
7258-درباره آيه (بسيار حرام خوارند) اينان كساني هستند كه مشكل برادر ديني خود را برطرف مي سازند سپس هديه او را مي پذيرند.

5- اسراف (8)«الإسراف»

8475-بيچاره اسرافكار! چه دور است از اصلاح نفس و جبران كردن كار خود.
8476-امام سجاد (علیه السّلام) : ـ در دعا مي فرمايند ـ : و مرا از زياده روي بازدار و روزيم را از تلف شدن نگاهدار و داراييم را با بركت دادن به آن افزون گردان و راه مصرف آن را در كارهاي خير به من بنمايان.
8489-اسرفكار چهار نشانه دارد:
8490-اسحاق بن عمار: از امام صادق (علیه السّلام) پرسيدم: آيا مؤمن مي تواند ده پيراهن داشته باشد؟ حضرت فرمود: آري عرض كردم بيست پيراهن؟ فرمود: آري، اينها اسراف نيست، اسراف آن است كه لباس بيرونت و مهمانيت را لباس خانه و دم دستي قرار دهي.
8496-كمترين اندازه اسراف، دور ريختن ته مانده ظرف (آب يا غذا) و تبديل لباس بيرون به لباس خانه و دم دستي و دور انداختن هسته ها (ي ميوه و خرما) است.
8501-در آنچه بدن راسالم نگه مي‌دارد اسراف نيست … بلكه اسراف در چيزهايي است كه مال را تلف مي كند و به بدن زيان مي رساند.

6- دزدي (9)«السر قة»

مرد دزد و زن دزد را به سزاي آنچه كرده اند، دستشان را به عنوان كيفري از جانب خدا ببريد و خدا عزيز و حكيم است.
ب) كسانيكه حد دزدي بر آنان جاري نمي شود:
8514-چهار نفرند كه دستشان را نبايد قطع كرد: رباينده و كسي كه از غنيمت بدزدد و دزدي كردن كارگر زيرا كار اينها خيانت محسوب مي شود (نه دزدي).
8520-در سالهاي قحطي و گرسنگي دست سارق قطع نمي شود.

7- قمار (11)«القمار»

اي كسانيكه ايمان آورده ايد، شراب و قمار و (قرباني) بتها و تيرهاي قرعه پليدند (و) از عمل شيطانند پس از آنها دوري گزينيد باشد كه رستگار شويد. همانا شيطان مي خواهد با شراب و قمار ميان شما دشمني و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد پس آيا شما دست بر مي داريد؟
17102-از خوردن گردويي كه كودكان از برد و باخت به دست آورده باشند نهي مي كرد و مي فرمود: آن حرام است.

8- فقر (13)« الفقر»

15986-اگر رحمت پروردگار من به فقراي امت من نبود، نزديك بود كه فقر به كفر بيانجامد.
15988- الامام علي(علیه السّلام) : الفقر يخرس الفطن عن حجته و المقل غريب في بلدته
فقر، زبان شخص زيرك را از بيان دليلش، فرو مي بندد و آدم فقير در شهر خود غريب است.
16007-16004-مصيبتها هديه هايي از جانب خدايند و فقر در خزانه خداوند نگهداري مي شود (و آن را به هر كس نمي دهد).
16008-فقر آسودگي است و توانگري گرفتاري.
16021-زيان فقر پسنديده تر از سرمستي توانگري است.
16036-فقر(حقيقي) فقر دل است.
16041-با وجود بهشت، فقري نيست و با وجود دوزخ توانگري نه.
16023-در پاسخ به اين سؤال كه فقر چيست؟ آزمندي نفس، به هر چيزي.
16071-صله رحم عمر را زياد مي كند و فقر را از بين مي برد.
16068-من براي كسي كه ميانه روي كند ضمانت مي كنم كه فقير نشود.
16074-كسي كه دم از ناداري زند نادار مي شود.
16082- هر مردي كه فرزند خود را نفرين كند، فقر برايش به ارث گذارد.
16098-به بهشت نگاهي انداختم ديدم بيشتر مردم آن فقيرانند.
16105-آخرين پيامبري كه وارد بهشت مي شود سليمان است و اين به سبب دنيايي است كه به او داده شد.
16095- فقراء پادشاهان اهل بهشتند، مردم همگي مشتاق بهشتند و بهشت مشتاق فقيران است.

9- طمع (14)« الطّمع »

11198-آن تخته سنگ لغزنده اي كه پاي علما روي آن استوار نمي ماند؛ طمع است.
11220-چه زشت است در مؤمن خواهشي باشد كه او را به خواري كشاند.
چرا به خدا و آنچه از حق كه به سوي ما آمده ايمان نياوريم و حال آنكه طمع داريم پروردگارمان ما را با گروه شايستگان به بهشت در آورد.

پی نوشت ها :

1 - جامعه شناسی، قنادان منصور و همکاران، ص 194.
2- میزان الحکمة، جلد3، ص1251.
3- اسراء‏‏ ‏‏‏، ‎26 و27.
4- میزان الحکمة، جلد 3، ص1251.
5- میزان الحکمة، جلد4، ص1967.
6- بقره، 278،279.
7- میزان الحکمة، جلد5، ص2076.
8- همان، جلد5، ص2457.
9- میزان الحکمة، جلد 5، ص2465.
10- مائده، 38.
11- میزان الحکمة، جلد 10، ص5039.
12- مائده، 90 و 91.
13- میزان الحکمة، جلد 10، ص4653.
14- میزان الحکمة، جلد 7، ص3309.